1. یکی از مهارتهای مهم زندگی که عارفان بر آن تاکید داشتند و فیلسوفان رواقی نیز توجه خاصی بر آن داشتند تلقی نشانهای از وقایع و پدیدهها میباشد . از نظر فیلسوفان رواقی دیگران فارغ از اینکه دوست باشند یا رویکرد و تلقّیِ دیگری با ما داشته باشند معلم ما هستند و این روش را در ارتباط با اشیا و طبیعت هم بسط و تعمیم میدادند.
2. در کتاب «اسرار التوحید» نقل شده است: یک روز شیخ ما با جمع صوفیان به در آسیابی رسید. سر اسب کشید، ساعتی توقف کرده پس گفت: «میدانید این آسیا چه میگوید؟ میگوید تصوف این است که من در آنم، درشت میستانم و نرم باز میدهم».
3. باز در کتاب اسرار التوحید نقل شده :وقتی دو مسافر نزد ابوسعید ابوالخیر میآیند تا ایشان را صوفی بودن بیاموزد.شیخ به ستونی داده بود.سه بار دست به آن ستون زد وهیچ سخن نگفت. هر دو از پیش شیخ بیرون می آیند. آن یکی از دیگری میپرسد که شیخ چه کرد؟آنکه عاقل تر بود جواب میدهد:
« آنچ ِ بایست شیخ در سه حرکت که بر ستون دست زد معلوم شد. وآن آنست که:
خاموش باش و راست باش و بارکش باش!
3. مولانا در فراز پایانی حکایت بازرگان و طوطی میگوید:
خواجه گفتش: فی امان الله برو
مر مرا اکنون نمودی راه نو
خواجه با خود گفت:این پند من است
راه او گیرم، که این ره روشن است
جان من کمتر ز طوطی کی بود؟
جان چنین باید که نیکو پی بود