1. زندگیِ اینجائی ؛ اکنونی و جملۀ "در لحظه زندگی کن" پیشینه و عقبهای چند هزار ساله دارد. "دم را دریاب" یا زندگی در لحظه، نگرشی مبنائی در فلسفۀ اپیکوریان و رواقیون بوده است.
2. خیام و مولانا با وجود اختلاف عمیق در نگرش به هستی و انسان از حکیمانی هستند که میتوان در اشعارشان از این آموزه سراغ گرفت. خیام گوید:
این قافله عمرعجب میگذرد
دریاب دمیکه باطرب میگذرد
مولانا نیز گوید:
دریاب که این دم اگرت فوت شود
بسیار طلب کنی به صد چشم و چراغ
نگاه حافظ هم بعضا شبیه خیّام و راهی برای رهائی از یاد مرگ است.
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بهشت روضه دارُالسلام را
3. برای مولانا دم غنیمتی صِرفا تلاشی برای فراموشی مرگ نیست بلکه از نگرشی درباره چیستی زمان و خلقت بر میآید. از نظر مولانا زمان گسترهای ممتد نیست. بلکه مجموعهای از لحظههاست. او بر اینست که خداوند جهان را آن به آن از نو میآفریند ! برای تبیینِ این مفهوم از مثال آتش گردان استفاده میکند.آتش گردان در هنگام گردش مانند دایره است، اما در حقیقت دایرهای وجود ندارد همچون زمان کهانرا مانند خطی میبینیم در حالی که این طور نیست.
هر نفس نو میشود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است
مصطفی فرمود دنیا ساعتی است
آن ز تیزی مستمر شکل آمده است
چون شررکش تیز جنبانی به دست
با توجه به ابیات فوق وبا نگرش مولانا، گذشته و آینده هر دو عدمیهستند که به ظاهر وجود دارند و تنها وجود حقیقی اکنون است.
4. غزالی که مولانا از وی تاثیرپذیرست در یکی از نامههای خود مینویسد.
نهایت هدایت را یک نفس و یک اندیشه و یک دیدار بود. یک نفس آن بود که دل در گذشته و نامده نبندد، وی را نه فردا بود نه دی، نه بر گذشته تاسف خورد نه نامده را تدبیر کند، بلکه جز یک نفس را که نقد است مراعات نکند که گذشته نیست به یقین است و آنچه مستقبل است ممکن است نیست بود به یقین.
5. "انجمن شاعران مرده" فیلم تحسین شدهای است که مضمون اصلی آن ، همین آموزه است. معلم تازه وارد مدرسه با بازی رابین ویلیامز در اولین دیدار با دانش آموزان درباره "کارپه دیم" و "دم را دریاب" سخن میگوید...
6. هلن کازانتزاکیس در زندگی نامهای که از همسر خود نوشته از قول وی میگوید: من باید اینجائی و اکنونی زندگی کنم ! گذشته سارق عمر من است و آینده سارق عمر من است ؛ نباید بگذارم این دو ؛ عمر مرا به سرقت برند من هستم و زمان حال اگر بخواهم این را صرف گذشته یا آینده بکنم غم یا پشیمانی گذشته و نگرانی از آینده باعث میشوند حال را از دست بدهم.